چهره بسیار آشنایی داشت. در این چند سال افراد شبیه به او را زیاد دیده‌ام که نه تنها در چهره بلکه رنج و سختی‌های مشترکی نیز بین آن‌ها وجود داشته است.
اینجا روستای رشمیخان است و صاحب چهره در این تصویر پدری بود همراه دخترش که گروه جهادی دانشجویان دانشگاه آزاد مرودشت قرار بود با توکل به خدا، خانه‌ای ۷۰ متری را برای‌ ایشان بنا نماید.
همراه و همسفرمان در این استان آقا مظفر مهربان بود که رفاقت را با کمک رسانی در امور جشنواره به همراه گروه ۱۰ نفره‌اش را کامل کرده بود. او مسئول رشد و شتابدهی گروه‌های جهادی است.
همینطور آقای قنبری نژاد مسئول جهادی ناحیه دانشجویی فارس نیز از دیگر همراهان ما بودند.
بعد از ۴۵ دقیقه طی مسیر به روستای ارسنجان رسیدیم.
هم صحبت آقا احسان مسئول گروه‌های جهادی دانشجویی استان فارس شدم.
۱۲۰۰ نفر در زمینه‌های مختلف اردوهای جهادی شرکت کرده‌اند و در همه شهرستان‌های استان فارس این اردوها در حال برگزاری است.
به گفته آقا احسان اردوهای جهادی خودسازی و انسجام بخشی خوبی در تشکیلات بسیج دانشجویی دارد. تشکل‌های همسو و غیر همسو علاقمند هستند به مردم خدمت کنند و این وجه مشترک همه آن‌هاست.
اما سخن آخر از روایات باران حیات:
استراتژی گروه‌های جهادی و مردم نهاد با هدف خدمت به خلق خدا، می‌تواند استراتژی لکه‌های نفتی باشد.
لکه‌های نفتی که روی آب دریاها شناور هستند، بعد از مدتی بهم پیوسته و تشکیل یک لکه نفتی بزرگ را می‌دهند.
پیوستگی و وحدت می‌تواند موتور پیشران خوبی باشد برای این دست گروه‌ها و نهاد‌ها.
روایات باران حیات به نقطه پایانی خودش رسید به امید آن‌ که سبزی سفری سبز را با خود به ارمغان آورده باشد. عهدتان مانا، خدمتتان قبول
و خداقوت

انتهای پیام/