فروردین٩٨ با سیل پلدختر و اهواز راهی آن دیار شدیم تا کمی بتوانیم با تولیدات رسانهای امید را در دلها برگردانیم و شور و نشاط جهادگران در عین حال خستگیها و فعالیتهای شبانهروزیشان را نشان بدهیم.
مهر تأیید و قوت قلب بچهها در آخر سفر با زیارت حاج قاسم و لبخند رضایتش تمام شد… الحمدالله
حال در دیماه ٩٨ سیل دیگری اتفاق افتاد. این بار به عشق حاج قاسم و به امید لبخند رضایت مجددش از همان روز اول خبر، دوربینها و تجهیزات را آماده و خودمان را برای رفتن مهیا کردیم ولی به علت مشکلات متعدد معطل ماندیم. امروز بالاخره با کمک و هماهنگی پایگاه اطلاعرسانی جهادگران مشکلات برطرف شد. عکس شهید قاسم سلیمانی را به ماشین زدیم و حرکت کردیم. فکرش را نمیکردیم اول سال عکس از ایشان بگیریم و آخر سال عکسهایشان را طراحی کنیم و به ماشینمان بزنیم. معتقدیم شهید زنده است و دستگیری میکند پس شهید سلیمانیِ آخر سال خیلی بهتر از سردار سلیمانیِ اول سال هوایمان را دارد… انشاءالله
این نکته هم خوب است از اول سفرمان بگوییم که ما کاری به کمکاری فلان خبرگزاری، ارگان و سازمانی نداشتیم و نداریم و تا جایی که توانستیم و بتوانیم کمک کار و یار و یاور آنها هم بودیم و هستیم. در سیل پلدختر و اهواز با وجود کمی ارتباطات و لینک هایمان نماهنگ ها و کلیپهایمان را به صدا و سیما، اخبار و عکسهایمان را به خبرگزاریها و فایلها و متنهایمان را به گرافیست ها رساندیم. امیدواریم در این سفر بتوانیم با حفظ روال و سیاست قبلیمان با حداکثر تاثیرگذاری ظاهر شویم. شما هم به ما کمک کنید…
پ ن: شاید دیر حرکت کرده باشیم ولی درد عذاب وجدان مانع نرفتمان شد. دعا کنید مؤثر باشیم…
مرکز رسانه عهد
دیدگاه ها (0)