به گزارش پایگاه اطلاع رسانی جهادگران، ساک کوچک‌اش را کنار در می‌گذارد و کفش‌هایش را می‌پوشد؛ تنها نیم ساعت فرصت برای پیوستن به همراهانش را دارد تا از قافله عقب نماند؛ نامش را (کاروان عشق) گذاشته‌اند؛ قرار است پیام‌آور امید باشد برای آنهایی که دیگر امیدی ندارند؛ تا مقصدشان تنها یک ساعت راه است.

بچه‌ها پس از شیطنت‌های جوانی هر کدام آرام در صندلی‌های خود نشسته و دعایی برای آرامش و سلامتی می‌خوانند؛ یکی مفاتیح‌الجنان در دست دارد؛ دیگری با تسبیح صلوات می‌فرستد آن یکی در حال گوش دادن دعای فرج با صدای آرام از گوشی است.

خودرو که مقابل تابلوی معرفی روستا می‌ایستد گویا در دنیای دیگری هستند؛ همه چیز اینجا بوی محرومیت می‌دهد دو نفر از اهالی روستا به استقبال اعضای اردوی جهادی می‌آیند؛ پیش از رسیدن روستاییان مسؤول اردو به اعضا می‌گوید اینجا درب‌های بهشت باز است مبادا جا بمانید…

 گروه‌های جهادی طرحی است که همه ساله همزمان با تعطیلات تابستانی دانشجویان آغاز و به مرور با پایان این تعطیلات به اتمام می‌رسد؛ تعدادی از روستاهای استان زنجان نیز میزبان این اردوها بود و به همین مناسبت خبرگزاری فارس با حضور تنی چند از این جهادگران میزگردی را برگزار کرد.

فاطمه عباسی یکی از این جهادگران است نوشته‌هایی با خود به همراه دارد که مبادا سخنی از اردو جا بگذارد؛ از تجربه نخست خود در این اردو می‌گوید؛ او مسافر روستای (بهرام بیگ) بود.