به گزارش روابط عمومی معاونت جهاد سازندگی بسیج دانشجویی؛ امیر بزرگیان؛ متولد ۱۳۶۴ است و از سال ۸۹ در گروه جهادی راه کربلا فعالیت میکند. از همان روزها خانواده اش با او در اردوهای جهادی شرکت کردند و بعد از ازدواج نیز همسرش همراه این خانواده جهادی شد. بزرگیان و همسرش میخواهند بعد از اینکه صاحب بچهای شدن، او را نیز یک آدم جهادی بار بیاورند و فرزندشان را نیز در اردوها شرکت دهند.
در ادامه گفتگوی خبرنگار ما با امیر بزرگیان را میخوانید:
* چه شد که گروه جهادی شما تشکیل شد؟ اسم گروه جهادی تان چیست؟
یک هیئت مذهبی در محله مان بود که من در مراسمهای مختلف آن شرکت میکردم. سال ۸۹ بود که تصمیم گرفتیم گروه تشکیل بدهیم و به اردوهای جهادی برویم. اسم هیئت کربلا بود، اسم گروه را راه کربلا گذاشتیم. در واقع گروه جهادی راه کربلا از دل همین هیئت بیرون آمد؛ ابتدا تعدادمان خیلی زیاد نبود، ولی به مرور زمان افراد بیشتری به گروه ملحق شدند و حالا موقع اردوی جهادی تعداد بچهها به ۱۲۰ نفر هم میرسد.
* اولین فعالیت جهادی گروه راه کربلا چه بود؟
اولین سفر جهادی را که انتخاب کردیم در نوروز سال ۸۹ بود که به منطقه قلعه گنج رفتیم و البته هنوز هم به صورت متمرکز به این منطقه رسیدگی میکنیم و باید بگویم که حدود ۸ سال است و که در آنجا فعالیت میکنیم و ۲۱ دوره در این منطقه اردوکشی کردیم.
در این مدت در منطقه قلعه گنج خدمات پزشکی، فعالیت عمرانی، فرهنگی، علمی، ورزشی و محرومیت زدایی انجام شد. همچنین ۵ مدرسه، یک کتابخانه و ۱۲ مسجد ساخته شده است. از طرفی با تلاشهای گروه جهادی، بنای یک کلینیک دندانپزشکی کامل ساخته وتجهیز شده است.
در کار جهادی باید تمرکز داشته باشید تا به نتیجه مطلوب برسید
* در این چند سال اردوهای جهادی فقط در منطقه قلعه گنج انجام شد؟
ما متمرکز در منطقه قلعه گنج ماندیم و فعالیت کردیم. در کار جهادی باید تمرکز داشته باشید تا به نتیجه مطلوب برسید و با یک دوره، کار انجام نمیشود. مثلا اگر میرویم که یک مسجدی را بسازیم، قطعا ساخت آن در ده روز تمام نمیشود، ولی وقتی طی دو دوره به منطقه میرویم آن وقت تکمیل میشود. البته گاهی برخی از کارها را در یک دوره تمام کرده ایم مثلا مدرسهای با سه کلاس که باید تا اول مهر افتتاح میشد، توان بیشتری برای آن گذاشتیم و طی ۱۷ روز، مدرسه را تحویل دادیم.
* چه زمانهایی به فعالیتهای جهادی میپردازید و این فعالیتها به کار شما لطمه نمیزند؟
بیشتر اردوها در ایام عید و البته ده روز در تابستان است. یعنی هر سال ۲ اردو برگزار میشود. مقید هستیم که حتما در این ایام سفر جهادی برویم و کارهای خودمان را تعطیل میکنیم.
البته خودمان به غیر از این دو اردویی که قرارگاه جهادی راه کربلا برگزار میکند، روزهایی را برای پیگیری پروژهها به مناطق محروم میرویم و برای حل مشکلات مردم تلاش میکنیم.
بعد از ازدواج، همسرم هم در گروه جهادی راه کربلا عضو شد
* اعضای خانواده شما نیز در گروههای جهادی فعالیت میکنند؟
از همان سال اول پدر، مادر، برادر و همسر ایشان نیز با من به آنجا آمدند؛ و در آن سال من هنوز ازدواج نکرده بودم. اما چند سال بعد که همسرم به جمع خانوادگی ما اضافه شد نیز به گروه جهادی راه کربلا ملحق شد.
* خانمها در اردوهای جهادی چه کاری انجام میدهند؟
خیلی کارها از عهده خانمها بر میآید. خانمها در بخش پخت غذا و در آشپزخانهها کمک زیادی به ما کردند. آنها در دورههای مختلف علمی فرهنگی و تربیتی خیلی نقش مهمی دارند. به جرات میتوانم بگویم که اگر کار فرهنگی در اردوهای جهادی انجام میشود، اگر خانمها نباشند کارمان لطمه میخورد و آنها خیلی در این زمینه موثر هستند.
* خاطرهای از فعالیت در منطقه قلعه گنج برایمان تعریف میکنید؟
بعد از این همه سال رفت وآمد ما در منطقه قلعه گنج حالا دیگر ما عضوی از خانواده یکدیگر شدیم. آنها خیلی از گرفتاری هایشان را با ما در میان میگذارند.
اما یکی از خاطرههایی که خیلی برایم دلچسب است و در خاطرم مانده؛ کاری بوده که شهید ملک محمدی پیگیرش بود و الان هم از هر کدام از بچههای گروه بپرسید آن پروژه بیشتر از بقیه کارها به بچهها چسبیده؛ پروژهای که برای آبرسانی روستایی بود و طول آن به ۱۴ کیلومتر میرسید. انجام آن در منطقه کوهستانی که منطقهای صعب العبور بود و در گرمای ۵۰ درجه انجام میشد. در آنجا حتی راهی برای عبور ماشین هم نبود. در واقع بچهها باید با دست این مسیر را طی و لوله گذاری میکردند تا به روستای کشک آبرسانی شود.
شهید ملک محمدی جلال که مدافع حرم بود، پیگیر این پروژه بود که در سال گذشته به شهادت رسید؛ و بعد از شهادت او، اهالی روستا به یاد و احترام این شهید، اسم روستایشان را جلال آباد گذاشتند.
در حالی که آن پروژه سختترین پروژه ما بود و نزدیک بود که ۲۰ نفر از بچهها جانشان را از دست بدهند، اما واقعا بسیار برایمان خاطره انگیز و جذاب بود.
ماهیت گروه جهادی این است که استقلال داشته باشد
* اعتبارات انجام پروژهها چگونه تامین میشود؟
متاسفانه برخی فکر میکنند که فعالیتهای جهادی، فعالیتهایی دولتی است، اما این واقعیت ندارد و گروههای جهادی هیچ ارتباطی به دستگاههای دولتی و سازمانی ندارند. اردوی جهادی یعنی یک تعداد آدم خودجوش تصمیم میگیرند که کاری برای محروم زدایی و کمک به مردم انجام دهند؛ میروند در منطقهای و کارها را پیش میبرند. افرادی که ممکن است از لحاظ فکری و فرهنگی با یکدیگر تفاوت زیادی داشته باشند، ممکن است از لحاظ سیاسی با هم مشکل داشته باشند، اما در اینکه باید جمع شوند و به مردم کمک کنند با هم همفکر و متحد شده اند.
الان در گروه جهادی راه کربلا، دانش آموز، دانشجو، بازنشسته، کارگر، کارمند، بنا، طلبه و دیگر اقشار و گروهها را داریم. یک اجتماع کوچک با طرز فکرهای مختلف گروه ما را تشکیل داده است. اینکه بخواهیم اردوهای جهادی را به قشر خاصی وابسته کنیم این طور نیست.
حالا همین افراد، وظیفه ذاتی شان این است که بروند و از سازمانها و دستگاههای دولتی طلب بودجه کنند. یعنی چه؟ ما به این میگوییم جهاد اداری. یعنی آقای بخشدار شما در این منطقه باید این کار را انجام میدادید و این کار را نکردید. اگر بودجه به ما بدهید آن را انجام میدهیم.
ما برای پیشبرد کارمان از هر کدام از دستگاههای دولتی، موسسات و ادارات که بتوانیم پول جذب کنیم اینکار را انجام میدهیم، ولی وابسته به هیچ کدام از آنها نیستیم.
البته این را باید بگویم که با تمام این تلاش ها، اکثر اعتبارات ما اعتبارات مردمی است. الان در سرپل ذهاب ۲۷ واحد توسط بچههای جهادی ساخته میشود و از این ۲۷ واحد هزار تومانش هم سازمان یا دستگاه دولتی به ما کمک نکرده است. همه اش پولی است که مردم کمک کرده اند.
البته سپاه لطفی کرده آنجا قرارگاهی زده، ماشین آلات و تجهیزات آورده، و آنها در اختیار بچههای جهادی است. یعنی کمک از لحاظ تجهیزات کرده، ولی ما وابسته به سپاه، وزارت تعاون، آموزش و پرورش و یا فلان سازمان نیستیم، ماهیت گروه جهادی این است که استقلال داشته باشد.
به دنبال محروم ترین منطقه در کشور می گشتیم
* منطقه قلعه گنج چه خصوصیتی داشت که آنجا را انتخاب کردید؟
اواخر سال ۸۸ بود که دنبال یک منطقهای میگشتیم که محرومترین منطقه در کشور باشد. دلمان میخواست کاری که انجام میدهیم یک کار فرمالیته نباشد که فقط برویم در منطقهای که هم خوش باشیم و هم کاری انجام بدهیم و خودمان را راضی کنیم! بنابراین رفتیم و بررسی کردیم تا منطقع قلعه گنج را به ما پیشنهاد کردند. وقتی وارد این منطقه شدیم، دیدیم که واقعا اوضاع مردم خوب نیست و در محرومیت کامل هستند، حتی در آن سال، سرویس بهداشتی هم در روستاها وجود نداشت. هنوز هم در بعضی از روستاهایش سرویس بهداشتی نیست. یعنی یک روستا که ۴۰ خانواده هستند کلا ۲۰ تا سرویس بهداشتی دارد! به کمیته امداد رفتیم و دیدیم که از لحاظ کمیته امداد این منطقه دهک ۹ را دارد؛ یعنی ضعیفترین منطقه که به معدود در نقشه دیده میشد؛ بنابراین آن را انتخاب کردیم و به علت بالا بودن محرومیت منطقه سعی کردیم در همان منطقه متمرکز بمانیم. زیرا که هم محرومیت آن بالا بود و هم اینکه وقتی منطقه را شناختیم قطعا در آن اثرگذارتر هستیم تا برویم منطقه دیگر و کار جدیدی را شروع کنیم؛ و ما به واسطه اینکه کار فرهنگی میخواستیم انجام دهیم و باید با مردم در ارتباط باشیم، بالاخره در این مدت با خلق و خوی مردم آشنا شدیم و اسم خیلی از بچهها را یاد گرفته ایم.
عجیب است که ما توانستیم اما دولت نمی تواند
* توقع شما از دولت چیست؟
دولت دستش باز است و خیلی کارها میتواند انجام دهد. اما چطور میشود که یک گروه جهادی در یک ماه دو خانه را از صفر به صد برساند و کلید آن را تحویل دهد، ولی یک دولت با این همه عظمت هنوز نتوانسته که کلید خانه زلزله زدگان کرمانشاه را تحویل دهد؟ چطور شده که تا الان گروههای جهادی ۵۷ واحد در سرپل ذهاب را تحویل بدهد؛ آن وقت هنوز دولت نتوانسته یک واحد را تکمیل کند و آن را تحویل دهد.
باید یک مقدار نگاه جهادی که رهبری بارها راجع به آن فرموده اند، داشته باشیم. مشخص است که با این نگاه مشکلات حل میشود، اما چطور ما آن را رها کردیم. چطور از نیروهای جوان و جهادی استفاده نمیکنیم و کار را دست پیمانکارانی دادیم که ۱۵ روز عید کار مردم را تعطیل کرده اند و به خانه شان رفته اند! مردم هم در سرما و گرما و با خطر تردد عقرب و مار در نزدیک چادرها و کانکس هایشان، زندگی میکنند. آنها در روز از گرمای آفتاب نمیتوانند در کانکس باشند و شبها از سرما، میلرزند! اما پیمانکاران نسبت به این موضوع بی توجه هستند.
* برای عضویت در گروه جهادی راه کربلا چه کار باید کرد؟
ما از رسانه شما و همه مردم و ازهمه تخصصها و همه تفکرها دعوت کنیم که به این اردوها بیایند و در آن شرکت کنند؛ و راه اینکه با ما ارتباط داشته باشند یکی از طریق سایت گروه جهادی راه کربلا است و هم از طریق اینستاگرام و کانال تلگرامی میتوانند با ما در ارتباط باشند.
نکته مهم این است که خیلی از مردم میخواهند به دیگران کمک کنند. یا شاید خیلیها با توجه به مشکلات زلزله زدگان کرمانشاه بخواهند برای ساخت خانه مردم سرپل ذهاب کمک کنند. این نکته مهم است که مردم بدانند یکی از بهترین جاهایی که مردم میتوانند اطمینان کرده و به نیازمندان کمک کنند و حتی نتیچه پولی که داده اند را ببینند، همین گروههای جهادی است که میتوانند در زمانی کوتاه، کار را انجام دهند و به ثمر برسانند. چه برای ساخت و ساز باشد چه برای کار فرهنگی و چه کار محرومیت زدایی و چه برای فعالیتهای عمرانی.
* وضعیت مردم کرمانشاه چطور است؟
عید امسال تصمیم گرفتیم که اردوی جهادی را به کرمانشاه ببریم و یک سفر ده روزه به این منطقه داشتیم. اما بخاطر شرایط نامناسب اهالی آنجا نتوانستیم از آنها گذر کنیم و هنوز که هنوز است عدهای از بچههای گروه در سرپل ذهاب هستند.
برخی از مسئولان که شرایط این مردم برایشان اهمیتی ندارد، کافی است که یک روز و یک شب به همراه زن و بچه شان داخل کانکسهای سرپل ذهاب زندگی کنند، آن وقت قطعا به فکر میافتند که برای این مردم کاری انجام دهند. متاسفانه باید بگویم که عدهای از مردم هنوز در پارکها و در چادر زندگی میکنند؛ زیرا که یک خانواده ۶ نفره در کانکس ۶ متری و یا ۸ متری جا نمیشود. از طرفی در کانکس نمیشود غذا پخت و وضعیت بسیار دشواری را پشت سر میگذارند؛ که امیدواریم مسئولین برای این موضوع همفکری کنند خیلی زودتر کاری را برایشان انجام بدهند.
در این میان دولت تنها کمکی که انجام داده، یک وام ۳۰ میلیون تومانی است. اما مسئولان دولتی به این مسئله بی توجه هستند که کسی که پیشتر خانه اش را با وام ساخته و هنوز اقساط آن را پرداخت نکرده اند چطور میتوانند از عهده پرداخت اقساط جدید بربیایند؟ علاوه بر این عدهای از مردم سرپل ذهاب که ۳۰ میلیون وام گرفته بودند و خانه هایشان را که ساختند آن خانه دوباره ریخته و الان باید دوباره بروند و وام بگیرند! آن وقت چطور اقساط آن را پرداخت کنند؟
با اینکه دولت میگوید این وامها دو سال تنفس دارد. اما الان زنها و پیرزنهایی که تنها هستند یا خانواده و سرپرست خانواده شان را در زلزله از دست داده اند. چطور میتوانند بابت این وامها قسط بدهند؟ در همین زلزله خانوادهای را میشناسم که ۴ بچه با یک پیرزن از یک خانواده زنده مانده اند. اینها باید از کجا قسط بیاورند؟
از سوی دیگر هم خانههایی که بنیاد مسکن گفته بسازید، بالای ۵۵ میلیون تومان درمی آید. یعنی ۳۰ میلیون وام میدهند و یک خانه ۵۵ میلیون تومانی میدهند. قطعا مالک خانه باید ۲۵ میلیون آورده داشته باشد، وگرنه خانه در وضعیت سفت کاری متوقف میماند و پیمانکار هم میرود. خب حالا در این شرایط بد مردم سرپل ذهاب، کدام یک از این روستاییها ۲۵ میلیون پول دارند؟
بله! آنهایی که وضعشان خوب است و ۲۵ میلیون دارند و بازپرداخت هم میتوانند بدهند، بدون کمک هم میتوانند از پس خودشان بر بیایند. صحبت ما در مورد کسانی است که ندارند و نمیتوانند بازپرداخت بدهند. تکلیف آنها چیست؟
* در پایان صحبتی است که بخواهید بگویید که من آن را نپرسیده باشم؟
میخواهم بگویم که گروههای جهادی وابسته به تفکر و یا صنف خاصی نیست. گروه جهادی یعنی مردم. همه مردم باید با هم فکری پای کار بیایند و کمک کنند تا فقر و محرومیت از بین برود.
دیدگاه ها (0)