به گزارش روابط عمومی معاونت جهاد سازندگی بسیج دانشجویی، بهار که از راه میرسد درختها جوانه میزنند، شهر دوباره متولد میشود و به یمن این تولد دوباره مردم دور هم جمع میشوند تا جشنی به پا کنند اما در این بین عدهای جشنشان را با محرومین تقسیم میکنند، آنها که در فصل امنیت تصمیم به جهاد میگیرند و راهی میشوند تا لبخند محرومین را به عنوان ثمره جهادشان مشاهده کنند. بر همین اساس و با نیت اطلاع از حال و هوای جهادیها با یکی از آنها هم کلام شدیم، بخوانید ماحصل این گفتوگو را:
خیلی خوشحالیم که با شما صحبت میکنیم لطفا خودتان را معرفی کنید.
بسم الله الرحمن الرحیم محسن خزلی هستم مسئول قرارگاه جهادی شهید شوشتری.
از چه زمانی وارد اردوهای جهادی شدهاید آیا فقط شهرستان خودتان فعالیت دارید یا جاهای دیگر هم رفتهاید؟
ما قریب به ۱۵ سال است در موسسه جهادی جبهه و جنگ … که در یک مجموعه جهادی باصفا است این کار را داریم.کار ما دو بخش دارد یک بخش داخلی است که مربوط به محرومیت زدایی شهر قدس است و ادامه تحصیل دانشآموزان که از درس و تحصیل جا ماندهاند و در بحث سفرهای درون استانی هم در استانهای گیلان مازندران و اخیرا کرمانشاه فعالیت داریم.
مردم نیازمند خودشان به شما مراجعه میکنند یا خودتان آنها را پیدا میکنید؟
ما براساس نفراتی که داریم در قالب بررسی خانواده ها آنها را می یابیم که اغلب این نفرات خانمها هستند و یا از طریق دوستانی که داریم آنها را معرفی میکنند و سپس بازرسان ما مراجعه میکنند و با خانواده معرفی شده همراه میشوند و مشکلات آنها را بررسی میکنند سپس مرحله به مرحله مشکلات آنها را برطرف میکنیم.
چه شد که در این کارها و در این مراکز وارد شدید؟
از ابتدای کار یکی از دغدغههای من این بود که بتوانم کمک حال مردم باشم و در صدد رفع مشکلات مردم فعالیت کنم مانند بحث اقتصادی، اجتماعی، پزشکی و بحث تربیتی، البته مشوقها و محرکهای صحبتهای آقا(رهبر معظم) مشوق و محرک بیشتر من شد تا در این راه وارد شدم تا دردی از دردهای هم وطنانمان را از طریقی بتوانیم برطرف کنیم البته در حد توان خودمان. خداوند میفرماید «لایکلف الله نفسا الا وسعها» ما شما را بیش این که هست اجبار نمیکنیم به حد توانتان کمک کنید.
از اردوهای جهادی و برنامه ریزی برای این اردوها میگویید؟
غالبا اردوهای جهادی که تعریف شده است ۱۰ روزه است یعنی آن منطقهای را که پیش قراول رفته دیده و بررسی کرده برنامهریزی کرده میرویم. در آنجا بر اساس اولویت کاری، مثلا مسجد محل در اولویت ماست سپس مرمت و تعمیر منازل در اولویت است، تعمیر و بازسازی مدارس، کارهای پزشکی در اولویت ماست براساس زمان و نیازی که آن روستا دارد ما با توجه به اولویتی که خودمان برای سفر تعریف کردهایم به آن روستا میرسیم و کار را شروع میکنیم.
آیا متخصص با خودتان میبرید یا فراخوان میدهید و افرادی که داوطلب کار هستند اعزام میکنید؟
با توجه به بسیج سازندگی محل (شهرقدس) در سایت مجازی فراخوان میدهیم که با توجه به نیازهای منطقهای که میخواهیم برویم مثلا بنا، دکتر، دامپزشک و …نیاز داریم و دوستان را جذب می کنیم.
با توجه به صحبتهای شما بحث کمکهای مالی و رفع کمبودهای اقتصادی بود آیا شما بحث زیربنایی هم کار کردهاید مثلا برای اشتغالیزایی؟
این بحث از مرکز شهر یعنی شهرستان قدس به کمک موسسه خیریهای که از سال ۸۲ تاسیس شد پیگیری میشود، دوستان در این بخش اشتغالزایی کردند مثلا خانمهایی که همسرانشان فوت کرده بودند و حرفه بلد بودند ولی توانایی تهیه وسایل اولیه را نداشتند را به کار گرفتیم. ما خانمهایی را سراغ داشتیم که خیاطی بلد بودند ما چرخ خیاطی برای آنها فراهم میکردیم و خودش کار را شروع میکردند این یک نوع اشتغال بود از این کارهای کوچک و جزء انجام میدادیم.
آیا زمینهسازی کردهاید که اگر یک نفر را که چرخ خیاطی برای آن فراهم میکردید بتواند چهار نفر دیگر را هم شروع به کار کند؟
دوستانی که در مجموعه داریم، گزارش کار به آنها میدهیم یعنی میگوییم افرادی هستند که این کار را انجام میدهند. نفرات، دوستان و آشنایان یا افراد دیگر را معرفی میکنیم که آن فرد کارشان را انجام دهد. بحث آموزش و برطرف کردن نیازها نیز دائما پیگیری می شود.
براساس مدت زمانی که فعالیت میکنید یک سری اتفاقات و خاطراتی دارید آیا برای ما تعریف میکنید؟
خاطرهای که خیلی به یادم است در زلزله اخیر استان کرمانشاه در مرکز اصلی فعالیتهای استان مستقر بودیم. یکی از دوستان با من تماس گرفتند و گفتند ما یک روستایی را شناسایی کردهایم که از لحاظ محرومیت خیلی عقب هستند و نیاز به کمک فوری دارند زیرا هیچ امکانات اولیه در آنجا وجود ندارد، شما به آنجا میروید؟ بنده با نهایت احترام و علاقهای که داشتم قبول کردم. به دوستم آقای علیزاده که از بچههای جبهه و جنگ هستند و در زمان جنگ حضور فعال داشتند، اطلاع دادم. به اتفاق آن فرد رفتیم به آن روستا و دهیار روستا را دیدیم به نام آقا سامان با او صحبت کردیم ایشان گفتند که تا به حال کسی به این روستا نیامده و هیچ چیزی نیاوردهاند. خیلی هم ناراحت بود با وسیله نقلیهای که ایشان داشتند همراه هم به روستایشان رفتیم از جاده خارج میشدیم میرفتیم در دل کوه روستایی بود که ما وقتی وارد روستا شدیم بغض را در چشم و صورت این همکارمان دیدم آنها حتی چادر هم نداشتند. در زیر مشمع زندگی میکردند چون دور بودند همکاران دیگر مانند هلال احمر و ارگانهای دیگر برای آنها امکانات نبرده بودند و خیلی زندگی ناجوری داشتند.
چه مدت از زلزله گذشته بود که آنها را پیدا کردید؟
یک هفته بعد از زلزله بود. ما مشکلات روستا را که مشاهده کردیم وسایلی که همراه خودمان بود جمع کردیم و به روستائیان دادیم. یک مقدار کلوچه و کیک همراه ما بود به آنها دادیم در این حال دوستم گفت که هر جور شده امروز باید غذای گرم به آنها برسانیم. با مرکز تماس گرفتیم گفتند که امکانات نداریم. با دوستم صحبت کردیم که غذای خودمان را به آنها میدهیم و هر جور شده ۱۷۰ دست غذای گرم باید برای آنها ببریم چون چند روز بود غذای گرم نخورده بودند. توانستیم غذای گرم را برای چند روز به آنها رساندیم. بعد از آن نیز دیگر امکانات را توانستیم به آنها برسانیم.
آیا جایی رفتهاید که اول افراد آن محل همراه نبودند وقتی که کار را شروع کردید آنها خودشان پای کار آمدند؟
بله، این خاطره را که یکی از دوستانمان بوده به نام میثم محمدی تعریف کنم که مسئول یادمان شهدای گمنام شهر قدس است. بعد از اینکه دوستانمان را به منطقه کرمانشاه فرستادیم، بعد از آنها خودمان رفتیم و دیدیم که بچه ۱۴-۱۳ سالهای در آنجا فعالیت دارد. گفتم آقا میثم او چه کسی است؟ گفت که این از بچههای همدان است. به سرپل ذهاب خودجوش آمده نه از پدر و مادرش اجازه گرفته و نه از کلاس درسش، مدرسه را ول کرده و گفته الا و بلا من میخواهم به کرمانشاه بروم. زمانی که بچههای ما در حال بنزین زدن بودند آن فرد التماس وگریه و زاری میکرد که من را با خود به منطقه ببرید. مجبور شدند که آن نوجوان را با خود ببرند به منطقه زلزله زده، ما او را همراه خود بردیم. این را باید بگویم که حسین فهمیدهها واقعا زنده هستند و این اتفاقات برای ما درس است، برای ما تذکر است، ما خیلی از ایمان او استفاده کردیم از نماز اول وقتش و فعالیتهایی که انجام میداد برای ما درس بود.
یک تفکری درمورد اردوهای جهادی وجود دارد برای آنهایی که تا به حال نیامدهاند خودشان و بچههایشان میخواهند در این اردوها شرکت کنند و مزدی نگیرند. ناراحتند که برای فرزندشان مشکل تحصیلی پیش بیاید. چون عمدتا شما به مناطق محرومی میروید که آنتن موبایل در آنجا وجود ندارد. مقداری از آن بعد نگرانند که دانشآموز یا دانشجو باشند چقدر از آنها مراقبت و محافظت میکنید تا خدای ناکرده اتفاقی برای آنها پیش نیاید؟
در مورد مسائل ایمنی و حمل و نقل کاری کردهایم که در حد امکان مسائل ایمنی رعایت شود و تا به حال خدا را شکر اتفاقی هم پیش نیامده ولی این کار یک هدف دارد یعنی خودسازی، افرادی که در اردوها وارد میشوند برای خودسازی وارد میشوند. ما وقتی میخواهیم به روستایی برویم ابتدا یک گروه شناسایی به آن روستا میفرستیم تا از لحاظ محرومیت و امکانات آن جا را بررسی کنیم و شناسایی کنیم که این روستا چه کارها و نیازهایی دارند. البته من این را میخواهم بگویم که این فرد دانشآموز یا دانشجو با دیدن این محرومیتها رشد پیدا میکند یک رشد طبقاتی و یک رشد اجتماعی پیدا میکند با مشکلات و دردهای جامعه آشنا میشود تا وقتی چند سال بعد فارغالتحصیل شد و یا کارهای شد از درد و رنج محرومین خبر داشته باشد تا بتواند مشکلات مردم را حل کند.
از جنبه نکات ایمنی چقدر حواستان به بچهها هست آیا در روستاهایی که آنها را برای کار میبرید چون جادهها کوهستانی و ناامن هستند وسایل نقلیهای میبرید که مطمئن باشد.
البته ما این افرادی را که میبریم بیمه میشوند، آن فرد پیش قراول هم راهها را شناسایی میکند، مناطق را شناسایی میکند. ما زیاد جابجایی در روستا نداریم چون یک روستا هدف است و از ظرفیت متخصصین هم که استفاده میکنیم که سابقه ۳۰ـ۲۰ ساله دارند. قبل از حرکت آنها را توجیه میکنیم که ما میخواهیم این کارها را انجام دهیم مثل آجر انداختن، سیمان درست کردن یا ملات پهن کردن یا کار فرهنگی کردن. بعد از مراجعت هم با آنها صحبت میکنیم و کلاس برای آنها میگذاریم تا مشخص شود هر کسی چه کاری انجام میدهد و مشکلی برای آنها پیش نیاید.
نکتهای مانده که دوست دارید بگویید؟
من در اینجا باید تقدیر و تشکر کنم از مسئولین شهرستانی که در این سفرها با ما همکاری میکنند. مانند فرمانده سپاه، شهردار، معاونت فرمانداری و … بخصوص مردم. از مردم درخواست میکنم کسانی که به صورت داوطلب به اردوهای جهادی میآیند و آنهایی که تا به حال در این اردوها شرکت نکردهاند حتما سعی کنند یکبار این اردوها را انجام دهند چون یک تجربه خوب و شیرین است. برای آینده زندگی خودشان خیلی موثر است حداقل یک بار هم که شده شرکت کنند.
دیدگاه ها (0)