
چطور با اردوهای جهادی اشنا شدید و اولین بار چگونه در این اردو ها شرکت کردید؟
تا قبل از ورود به دانشگاه با فضای بسیج سازندگی اشنایی نداشتم وفقط در تلویزیون مواردی را دیده بودم اما در دانشگاه بچه ها فضا و گفتمان آن را ایجاد کرده بودند و اعلام کردند در ایام بعد امتحانات به مدت ده روزی برای خدمت رسانی به منطقه ای برویم. بیشتر به علت فضای صمیمی بین بچه حزب اللهی ها برای اولین بار در اردو جهادی دانشگاه ثبت نام کردم که دیگر نمک گیر شدیم و هم چنان در این اردو ها شرکت می کنم.
شما از گروه جهادی شهید امینی یک هستید؟ مگر شماره های دیگری هم دارد؟
بله ، دانشگاه ما ۵ گروه جهادی داشت، سه گروه جهادی از برادران و دو گروه دیگر از خواهران. در روستاهای اطراف نهبدان برادران فعالیت می کردند و در روستاهای اطراف بیرجند به دلایل امنیتی خواهران فعالیت های فرهنگی داشتند.
آیا گروه جهادی شهید امینی اساسنامه یا مرامنامه خاصی دارد؟
بله سه سال هست که ما برای گروه جهادی یک مرامنامه یا در واقع یک مدل برای گروه جهادی تعریف کرده ایم که با سازکاری که قبلا داشت پیش نرفتیم .شاید شبه این مدل درجاهای دیگر باشد یا گفتمانش در قراگاه مطرح شده اما ما بر اساس اسیب ها و مشکلات در گروه های دیگریا ظرفیت هایی که داشتیم راهکارهایی را برای خود ارایه دادیم و رویکردمان را صرفا سازندگی قرار نداده ایم بلکه رویکردهایی مثل اقتصاد مقاومتی و فرهنگی را نیز تعبیه کردیم. به عنوان مثال برای انتخاب یک روستا فقط محرومیت اقتصادی را در نظر نگرفتیم و بنا را بر این گذاشتیم که اگر گروه روستایی را انتخاب کرد، باید تا پنج سال یا بیشتر به فعالیت در انجا ادامه بدهد.سال اول را بابت شناسایی منطقه برنامه ریزی می نماییم و سال های بعد در راستای تحقق رویکرد هایی که داشتیم، ظرفیت ها شناسایی می شود.عملا هر سال شناسایی سال بعد بود و گام به گام جلو می رفتیم و هر ساله یک رقم توسعه روستایی داریم.
آیا این اساسنامه شما مکتوب است؟
ما در حال مکتوب کردن اساسنامه هستیم، البته سال سومی هست که در حال پیگیری و اجرای این مدل جدید هستیم. در نهبندان ما با فرمانداری و دستگاه های دولتی (با ناحیه دانشجویی استان) صحبت کردیم و تصمیم بر این شد که یک فضای دولتی (امکانات یا ظرفیت های دولتی) به گروه ما اختصاص داده شود مثلا کمیته امداد از بودجه ی ۲۷ میلیاردی که داشتند تعهد کردند که بخشی از بودجه را بایت انجام امور اقتصاد مقاومتی در اختیار گروه جهادی ما قرار بدهند یا با هماهنگی فرمانداری، بخشداری های زمین هایی را برای اجرای طرح های گروه در اختیارمان قرار می دادند. همچنین ما با کمک فرمانداری سه روستا را در اطراف نهبندان انتخاب کردیم و طرح هایی را که با کمک اساتید دانشگاه تدوین شده بودند، به فرمانداری ارایه می کردیم و انان نیز در اجرا ما را یاری می نمودند. به همین دلیل چون در حال کار بر روی اساسنامه هستیم هنوز آن را مکتوب نکرده ایم.
گروه جهادی شهید امینی در چه سالی شروع فعالیت کرده و اعضای این گروه چه تعداد است؟
تا جایی که به خاطر دارم دانشگاه از سال ۸۴ یا ۸۶ گروه جهادی داشته است اما بنده از سال ۹۱ وارد دانشگاه و گروه جهادی شدم. از انجا که محیط های دانشجویی محیطی پویا است، اعضا هر ساله در حال تغییر هستند اما ملاحظه بنده در انتخاب مسیولین این بوده که بومی استان باشند تا بشود از تجربیات انان در سال های بعد نیز استفاده کرد. به طور کلی این گروه اعضایی بین ۸۰ تا ۱۰۰ خواهر و برادر دارد.
آیا شما سایت یا کانال تلگرامی برای گروه جهادی خود دارید تا سایر جهادگران از گروه های دیگر بتوانند از تجربیات شما استفاده کنند؟
ما تمایل داشتیم در این فضا وارد بشویم، اما بیشتر موفق به اجرای فعالیت های عملیاتی شدیم و به همین دلیل در این فضا زیاد وارد نشدیم. البته گروه هایی هم که کانال یا سایت دارند فقط بخشی از اطلاعات روتین اردوها را منتشر می کنند و از طرفی کارهایی که در اردوهای جهادی انجام می شود یا تاثیراتی که در روستا توسط گروه گذاشته می شد، واقعا این امکان را ندارند که در قالب یک عکس گزارش داده بشوند.
بیشتر از کانال تلگرامی بسیج دانشگاه استفاده می کنیم و در بازه زمانی های خاصی برای ارایه محتوا به اعضا و اطلاع رسانی هم کانالی داشتیم اما مجموعتا به طور حرفه ای در این حوزه تاکیدی نداشتیم.
گروه شهید امینی در چه عرصه هایی فعالیت دارد و عرصه ای که به طور جدی تر در آن فعالیت دارید و وجه تمایز گروه شما با سایر گروه بوده است، چیست؟
به جز عرصه ی محرومیت زدایی به عنوان یک عرصه ی مرسوم اردو های جهادی در عرصه های آموزشی، فرهنگی و اقتصاد مقاومتی نیز فعالیت داریم.برای هر عرصه بر اساس ظرفیت های بومی، محلی و دولتی یک سیر تکامل تعریف و اجرا می نماییم.
به طور مثال در بخش اقتصاد مقاومتی، بر اساس ظرفیت های اقتصاد مقاومتی در دانشگاه و روستا و همچینی سیاست ها جمعیتی طرحی را به عنوان یک نمونه از کار پایلوت ارایه می کنیم. کاری که امسال در این عرصه انجام دادیم این طور بود که زیر نظر ستاد اقتصاد مقاومتی دانشگاه بررسی کردیم که در نظام سرمایه داری و اقصادی غرب یک مرغداری باید دارای وسعتی در حد سوله های بزرگ، سیستم سرمایش و گرمایش، پشتیبانی فنی و تغذیه ای و نژادی از یک مرغ خاص باشد که نیازمند افراد متخصص و یک منبع مالی بود. از طرفی در روستا این نقدینگی بسیار پایین بود و خود گروه جهادی هم تجربه اجرایی چنین طرحی را نداشت.
برای کاهش ریسک این ایده جایگزین را پیاده کردیم، به جای یک مرغداری وسیع در روستا، مرغداری های خرد (شامل۲۰۰، ۳۰۰ نهایت ۶۰۰ مرغ) راه بیندازیم. با این کار هر کسی با هر توان مالی می توانست سرمایه گذاری داشته باشد و اداره ی این مرغداری ها را هم به اهالی روستا می توانستیم بسپاریم چون اداره ی مرغ داری با تعداد کم تخصص خاصی را نیاز نداشت و همچنین موجب کاهش بیماری ها می شد. گروه جهادی هم پشتیبانی فنی مرغداری ها را برعهده گرفت. به عنوان مثال با کمک هییت علمی دانشگاه، دورریز غذای سلف دانشگاه را که از نظر غذایی برای مرغ بسیار مغذی و مقوی بود را فرآوری می کردیم. البته این مواد به استان های دیگر فروخته می شد اما با کمک هییت علمی دانشگاه و اضافه کردن املاحی که مورد نیاز مرغ تخم گذار بود، در اختیار گروه جهادی دانشگاه قرار گرفت و اکنون در مرحله ی خشک شدن است که برنامه ریزی شده قبل از عید در داخل مرغداری های ما ریخته شود. این غذا ها با قیمت بسیار مناسبی در اختیار مرغداری های روستایی قرار میگیرد و همچنین برای دانشگاه یک صرفه اقتصادی ایجاد نموده ایم.
البته در عرصه ی عمرانی هم برای ساخت این مرغداری های خرد نیز اهالی را یاری می دادیم. همچنین در راستای فروش تخم مرغ ها گفتمان هایی را با جهادسازندگی و شرکت های مرتبط داشته ایم.
آیا تجربه ای از کار و فعالیت در مناطق محروم و حساس دارید؟
روستایی بود به نام اسماعیل آباد در استان که به دلیل اینکه ۷۰ درصد از جمعیت روستا را اهل سنت تشکیل داده بودند، گروهی در آن روستا فعالیت نمی کرد و اعضای گروه ما نیز تمایل به فعالیت در انجا نداشتند. بنابر تاکید مقام معظم رهبری و ضرورت انجام کارهای فرهنگی در مناطق تصمیم به برگزاری اردو در این روستا را گرفتیم. ابتدا در انجا فعالیت های عمرانی نداشتیم و فقط کلاس های فرهنگی و اموزشی برگزار می کردیم. یک نفر از جهادگران نتوانسته بود با جوانان روستا ارتباط خوبی بگیرد. ما با این چند نفر از روش های مختلف ارتباط صمیمی گرفتیم و در طول سال نیز این ارتباط را داشتیم تا انجا که بعد از ۲ یا ۳ سال ارتباط گیری، یکی از آن جوانان می گفت که دیدگاهش نسبت به بچه های بسیجی تغییر پیدا کرده و به محض وارد شدن به دانشگاه وارد شورای مرکزی بسیج شده و به عنوان جهادگر در اردوهای جهادی فعالیت می کرده است. که بنده اطلاع نداشتم و به طور اتفاقی در دوره سفیران وحدت بسیج دانشجویی سازندگی ایشان را دیدم و از فعالیت های جهادی ایشان مطلع شدم.
طی دوره تمام مسایلی که ما سعی می کردیم در طول اردوهای جهادی ای که در روستای این جوان برگزار می کردیم به ایشان غیر مستقیم انتقال دهیم به طور مثال اینکه روستاییان نباید روستاهایشان را ترک کنند و مواردی از این دست، به طور مستقیم و از طریق اساتید برای او تبیین می شد.
پس از بازگشت از دوره هم، ما برای اجرای مرغداری خود در روستای ایشان، نیاز به یک سرمایه گذار داشتیم که فقر مالی نداشته باشد که این جوان قبول کرد و این طرح را در روستای شان کلید زد و ما نیز با رای زنی هایی که با فرماندار ناحیه داشتیم توانستیم کمک کنیم تا دهداری روستا به این جوان داده شود که الحمدالله با آن موافقت شد.
بزرگترین مانع و چالش متوجه گروه های جهادی چیست و چگونه می توانند از آنها عبور کنند؟
به نظر بنده بر اساس اهداف، رویکرد و حیطه فعالیت ها و عرصه هایی که هر گروه دنبال می کند، مدل سازی و استراتژیک هرگروه بزرگترین مسیله ی چالش برانگیز است. در ابتدا سازندگی ها بر اساس نیاز روستا به محریمت زدایی می پرداختند اما اکنون با توجه به تغییر نیاز روستا و ضرورت فعالیت در عرصه های اموزشی، فرهنگی و اقتصاد مقاومتی و امثالهم در روستا، شاهد این هستیم که مدل سازی گروه های جهادی همچنان مثل سابق است. به ویژه اینکه فعالیت در عرصه های فرهنگی یا اقتصاد مقاومتی نیازمند انجام کارهای پیوسته در طول سال است، صرفا با برگزاری یک اردو به مدت ده روز در سال محقق نمی شود.
دیدگاه ها (0)